حرفهای من با خودم

یه وقتا یه آهنگی چنان حالتو میگه که زبانت قاصر میشه از حرف زدن...

این دوسه روز دقیقا همزمان شد با اومدن آهنگ جدید احسان خواجه امیری ... چی خونده این لعنتی...

بعدن نوشت: کمکی از کسی برنمیاد... بازیه زندگیه... به هیشکی بدهکار نمی مونیم. بدهکاری هامونو خودش تسویه میکنه، سنگین... چندبرابر

حرفهای من با خودم...

  یه شماره ناشناس ... یه صدای آشنا ... هنوز هستن کسایی که دوس داشتنشون بی دغدغه س ، دورادور، بدون چشمداشت... زنگ زد که بگه "زندگی رو سخت نگیر میگذره، از تو دل سختی ها همیشه یه خیری برات پیش میاد " داشتن یه مهربون دوس داشتنی که همیشه تو بدترین شرایط اولین نفری هست که به یادته، زندگی رو خیلی خیلی قابل تحمل تر و دوس داشتنی تر میکنه... اصن زندگی با وجود تپل های مهربون قشنگ تر میشه  مرسی که هستی ... حرفهای من با خودم...

سر میجنبانی و تمام شده... چقدر تند میروند این لحظه ها، دقیقه ها،ساعت ها، روزها، هفته ها و ماه ها.چه سریع میگذرند سالها...یکسال دیگر گذشت؛ ۳۲ سالِ تمام از لحظه ای که اولین بار هوایی را فرو کشیدم که به گریه ام انداخت... و حالا هربار سالگردش را جشن میگیرم بی آن که هنوز دانسته باشم از تلخیش گریستم یا از شیرینی حضور.۳۲ سال تمام شد...تلخی ها و شیرینی ها، فرازها و فرودها، غم ها و شادی ها انگار بعد از ۳۰ حرفهای من با خودم...

 

"کوری" میخونم... در واقع گوش میدم.

امروز تو مترو در حالی که داشتم یک بخش از همین کتاب رو گوش میدادم، دیدم که خانومی داره نگاهم میکنه، با تعجب از خودم پرسیدم عهههه اون میبینه 

باورم نمیشد ...

حتی گاهی وقتی دارم تایپ میکنم تعجب میکنم که چطور میتونم بنویسم

چقققققدر کتابهای صوتی رو دوس دارم... کاملا تو دنیای کتاب غوطه ور شدم.

حرفهای من با خودم...

سر میجنبانی و تمام شده...چقدر تند میروند این لحظه ها، دقیقه ها،ساعت ها، روزها، هفته ها و ماه ها.چه سریع میگذرند سالها...یکسال دیگر گذشت؛ ۳۲ سالِ تمام از لحظه ای که اولین بار هوایی را فرو کشیدم که به گریه ام انداخت... و حالا هربار سالگردش را جشن میگیرم بی آن که هنوز دانسته باشم از تلخیش گریستم یا از شیرینی حضور.۳۲ سال تمام شد...تلخی ها و شیرینی ها، فرازها و فرودها، غم ها و شادی ها انگار بعد از ۳۰ س حرفهای من با خودم...